ادای مهربونی
ادای مهربونا رو دربیار. همهجا برای مهربونی تبلیغ کن؛ تو پیجها و جاهای مختلفی که داری. کمکم از سر رودربایستی هم که شده، مجبور میشی به موقعاش مهربونی بکنی...
مهربونی چیزی نیست که بگیم: «خب من که مهربونم، مشکلی نیست! من از بچگی مهربون بودم و این پست درمورد من نیست»... نه، همهمون یادمون میره... خیلی جزئیات باید تو زندگی یه آدم سرجاش باشه تا موقعیت مهربانیکردن براش زیاد پیش بیاد...
خیلی عادتها و شیوهها تو زندگی آدم باید جاری باشه، تا مهربونی رو فراموش نکنه...
تمرین میخواد... مراقبتِ هرروزه میخواد...
قطعاً محافظت از یک گیاه میتونه تمریناش باشه... قطعاً محافظت از یک حیوان... یک بچه...
اما هیچکدوم تضمینکنندهاش نیستن...
موقعیت به موقعیت ممکنه فرق بکنه... باید مراقبت کنی تا تو تمام وادیهای زندگیات، زنده نگهش داری... هم امکانش رو، هم احتمالش رو، و هم بهمعنای واقعی «خودش» رو...
بله مهربانی نیاز به این داره که نیازهای خودت برآورده شده باشه... یا شنیده شده باشه... اگر از همه نظر عشق دریافت نکرده باشی، سخت بتونی عشق اهدا کنی...
اگر هم کسانی هستن که بدون هیچ دریافتی، به همه محبت میکنن، بدونین از روی ترسه و محبتشون چندان اصیل و واقعی نیست... فقط کافیه عمیقتر بهش نگاه کنید... میبینید پشتش چیزای دیگهاس...
و مهربونی این شکلی، خوب نیست... چون انتظار پشتشه... شاید ظاهراً نباشه... ولی یه روزی خواهد رسید که لو خواهد رفت...
محبت واقعی یعنی هیچ انتظاری برای بازگشت نداشته باشی...
فقط بدی...
من دارم از اون مهربونی صحبت میکنم...
مهربونییی که به جایی رسیده باشی که با عمق وجودت لمس کرده باشی که هدیه دادن، بزرگترین و والاترین نوع دریافتکردن است...
دیگه برات تفاوت زیادی بین مهربونیکردن و مهربونیدیدن نیست...