
صفحات صبحگاهی
ابزاری برای رهایی از «ننوشتن»
هر روز صبح بعد از خواب، ۳ صفحه، هر چی به ذهنات میاد بنویس.
گاهی وقتا فکر میکنیم برای حل مشکلات زندگی، باید به دنبال راهحلهای خیلی پیچیده و مفصل بگردیم. در حالیکه گاهی اوقات -و شاید در اکثر مواقع- اون چیزی که مشکلمونو حل میکنه، سادهترین چیزییه که میشه تصور کرد. (برای همین بیشتر افراد جدیاش نمیگیرن و انجاماش نمیدن.)
برای اونایی که علاقه به نوشتن دارن یا به قول معروف دستی بر این آتش دارن(!)، دیر یا زود یک مشکل اساسی بهوجود میاد:
- «حوصلهٔ نوشتن ندارم...» (برخی کارشناسان آن را «قلمخشکیدگی» نیز نامیدهاند!)
جولیا کمرون راهحل خوبی برای این قضیه داره:
- «نداری که نداری! در هر صورت بنویس!» (و ۳ صفحه هم بنویس!)
کار نیکو کردن از پُر کردن است... اونقدر مینویسی، تا بالاخره هنرمند درونات به حرف میاد.
اونقدر غُر میزنی، تا بالاخره یکی از رگهات به جوش میاد و دست از بیتحرکی و اقدامنکردن برمیداره و میگه: «باید یه حرکتی بکنم... اینجوری نمیشه.»
مصاحبه با نویسنده
برای آشنایی بیشتر با ابزار «صفحات صبحگاهی» تماشای این مصاحبه با جولیا کمرون را توصیه میکنم که نویسندهٔ کتاب توضیحات بیشتری درمورد نحوهٔ بهکارگیری این ابزار تأثیرگذار داده. خود من ۲ ماهه ازش استفاده میکنم و کاربردشو بهعینه در زندگی خلاقانه و هنری خودم دیدم؛ نمونهاش همین وبلاگ. تا چند ماه پیش حتی تصور اینکه قلمم دوباره شروع به نوشتن بکنه، و اونم به یک همچین شکلی، سخت بود.
اگر مایل به تماشای ویدیو با کیفیت بهتر هستید و از حرفهایها، یوتیوب به شما سلام میرساند!