تا موقعی که انسانها از گرسنگی میمیرن صحبت از حقوق حیوانات خندهداره
تا وقتی انسانهایی وجود دارن که بهخاطر گرسنگی میمیرن، صحبت از حقوق حیوانات خنده داره!
پاسخ کوتاه: نه، لزوما اینطور نیست.
پاسخ بلند: از نظر من، درد و رنجی که ما انسانها میکشیم، تفاوتِ ماهیتیِ زیادی با درد و رنجی که حیواناتِ «غیرانسان» میکشن نمیتونه داشته باشه. بله ما هوموسپیان هستیم اونا یک گونهی دیگه هستن، ولی همهی ما حیواناتی هستیم که ۵ حس داریم و اندیشه میکنیم و تا حدی خودآگاه هستیم. حالا ممکنه یکی بگه صرفنظر از شامپانزهها و دلفینها و شاید فیلها، بیشتر حیوانات قدرتِ تفکر بالایی ندارن و میزانِ حسشون از دنیای اطراف، با یک انسان قابل مقایسه نیست.
در جوابِ اونا میشه گفت: بله! خب که چی؟ خیلی از انسانها هم هستن (مثل نوزادان یا عقبماندههای ذهنی) که از بعضی از حیواناتِ غیرانسان، قدرت درک و اندیشهی ضعیفتری دارن، آیا این دلیل میشه که بیایم نوزادان یا عقبماندههای ذهنی رو بکشیم یا روشون آزمایشهای شکنجهآور انجام بدیم؟
پاسخ: نه هست! چون حتی عقبمونده ترین انسان و کمسنترین نوزاد هم، به ۲ چیز اساسی کشش و میل داره: «درد نکشیدن» و «ادامهی زندگی». پس نباید این ۲ حق اساسی رو ازشون گرفت. حالا «حقوق» چی هستن؟ بنابه تعریف پروفسور گری فرانسیون، استاد حقوق و فلسفه: «حق چیزی هست که از امیالِ موجوداتی که امیالِ خاصی دارن، دفاع میکنه. درواقع حق مثل یک دیواری میمونه که دور ِ امیال و خواستههای موجودات کشیده میشه و روش این اعلان زده میشه: «تجاوز ممنوع!»» حالا بعضی از ما به حقوق به عنوان امری مطلق اعتقاد نداریم، ولی هر چقدر هم که ما بیایم بگیم این مسائل نسبییه و مطلق نیست، باز هم وقتی ما در جامعهای زندگی میکنیم که انتظار داریم یکسری حقوق اولیه رو حتی مایی که مخالف حقوقِ مطلق هستیم داشته باشیم، پس باید اون حق و حقوقی که برای خودمون قائل میشیم رو با قانون طلایی «Treating Like Cases Alike» (برخورد یکسان با موضوعات مشابه) به سایر اشخاصی که ویژگیهای مشابه ما رو برای داشتنِ همون حقوقی که ما از داشتنشون لذت میبریم دارن، تسری بدیم. درواقع، برای اینکه موجودی حقوقی مثل ما نداشته باشه، باید ثابت کنیم ویژگیهایی که ما داریم رو اون نداره. اگر نتونیم ثابت کنیم، مجبوریم حقوقِ یکسانی بهش بدیم.
خواهشا منظور من رو بد برداشت نکنید: منظورم از حقوق این نیست که به حیوانات حقِ رای دادن بدیم یا حق شکایت از مزرعهدارشون! این چیزا مسخره است! منظورم فقط یک حقِ اساسییه که گری فرانسیون در تئوری «پایان بهرهکشی از حیوانات» بهش اشاره میکنه و میگه، همین یک حق باعث میشه تمام حقوق دیگه هم به جانورانِ «غیرانسان» داده بشه، و اون حقِ اساسی اینه:
«تمام جانوران هوشیار (ادراککننده)، انسان یا غیرانسان، در یک حق اساسی اشتراک دارند: حق اینکه با آنها به عنوان «دارایی» شخصی دیگر رفتار نشود.»