شبح‌روشنفکر

روزنوشته‌های فرید ذاکری

گری فرانسیون و دنیای حیوانات

■ گری فرانسیون کیست؟

راوی: بینندگان خوش‌قلب به برنامه‌ی «دنیای حیوانات: همزیستان ما» خوش آمدید. امروز افتخار داریم با دکتر گری فرانسیون گفتگو کنیم. او که به پیشگام تئوری «لغو» یا «بردگی‌ستیزی» در طرفداری از حقوق حیوانات معروف است، پروفسور مشهور حقوق و فلسفه، در دانشگاه حقوق راتگرز در نیوآرک، نیوجرسی، آمریکا می‌باشد. او اولین کسی بود که تئوری حقوق حیوانات را در دانشگاه حقوق آمریکا تدریس کرد و در مورد این موضوع در سراسر آمریکا، کانادا و اروپا سخنرانی نمود. او در این‌باره کتاب‌های زیادی نوشته است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به «باران بدون رعد: ایدئولوژی جنبش حقوق حیوانات» (۱۹۹۶)، «حیوانات، دارایی و قانون» (۱۹۹۵) و «کالبدشکافی و تشریح در کلاس: راهنمایی برای مخالفت باوجدان» (۱۹۹۲) اشاره نمود. پروفسور فرانسیون امروز به ما می‌پیوندند تا درمورد تئوری «لغو» و مزایای رژیم وگان (گیاهخواری مطلق) برای انسان، حیوانات و نقش آن در کاهش اثرات شدید گرمایش جهانی بر سیاره، برای ما توضیح دهند.

گری فرانسیون: وقتی شما تئوری «لغو» را می‌پذیرید، بدین معناست که «من بردگی حیوانات را رد می‌کنم؛ شاید نتوانم در جامعه بلافاصله از شر این موضوع خلاص شوم، امّا می‌توانم در زندگی خود از شر آن راحت شوم، زیرا این من هستم که درمورد آنچه به دهانم وارد می‌شود، آنچه می‌پوشم، و آنچه به کار می‌برم، تصمیم می‌گیرم.» از این رو با پذیرش این تئوری همه‌ی این چیزهای مضر از زندگی شما خارج می‌شود. به عبارت دیگر، وگانیسم، پذیرش قانون «لغو» در زندگی شماست.

■ تفاوت حیواناتی که با آن‌ها زندگی می‌کنیم با حیواناتی که چنگال در آن‌ها فرو می‌کنیم چیست؟

مجری: و می‌بینیم که در جامعه‌مان در رفتارهای ما، تناقض وجود دارد، زیرا ما همه حیوانات را دوست داریم. ما آن‌ها را به عنوان همراهان خود در خانه نگاه می‌داریم، از تماشای فیلم‌هایی درمورد آن‌ها لذت می‌بریم ولی از طرفی نسبت به رنج آن‌ها بی‌اعتنا هستیم و حتی از آن نیز بی‌اطلاعیم و گوشت آن‌ها را می‌خوریم.

فرانسیون: این نگرشی عالی است. ما به رابطه خود با غیر بشرها به طریقی بسیار، بسیار گیج‌کننده نظر می‌افکنیم. همه ما می‌دانیم که تحمیل رنج غیر لازم، کار اشتباهی است، امّا مرگ و رنجی که به حیوانات تحمیل می‌کنیم تنها به منظور لذت، سرگرمی و راحتی است.

به عنوان مثال، موضوع غذا که به خاطر آن سالانه ده میلیارد حیوان را (در ایالات متحده) می‌کشیم. که می‌شود حدود ۳۰۰ حیوان در ثانیه؛ هر ثانیه از هر دقیقه روزهای هفته، در هر ماه و هر سال. آیا این سرسام‌آور نیست! دلیل آن چیست؟ در قرن ۲۱ دیگر هیچکس نمی‌گوید که برای یک زندگی سالم باید از گوشت حیوانات تغذیه کرد. محصولات حیوانی ما را می‌کُشد. هر چه بیشتر از محصولات حیوانی استفاده کنیم، وضع سلامت ما بدتر می‌شود. ما محصولات حیوانی مثل گوشت، لبنیات، ماهی، کره، تخم مرغ و هر چیز دیگر را می‌خوریم و بهترین دلیل‌مان را مزه خوب اینها بیان می‌کنیم. این توجیه، طبیعی و منطقی نیست. لزومی به انجام این کار نیست.

ما از یک طرف می‌گوییم: «رنج غیرلازم، ممنوع!» و از طرف دیگر رنج و مرگ غیرضروری را بر حیوانات تحمیل می‌کنیم. و شما در ابتدای سوال به نکته‌ای اشاره کردید در این باره که خیلی از ما با حیوانات زندگی می‌کنیم، و این حقیقت دارد، ما با سگ ها، گربه ها، و دیگر همراهان غیر انسان، زندگی می‌کنیم و درک می‌کنیم که این حیوانات هوشمند هستند؛ آن ها آگاهی درونی دارند، درد را حس می‌کنند، از خود آگاهند، هوشیارند و همچون ما ذهن دارند. شاید ذهن آنها با ما متفاوت باشد، امّا ذهن دارند. و ما تشخیص می‌دهیم که این حیوانات شخصیت دارند. آن ها را دوست داریم. وقتی می‌میرند، برایشان سوگواری می‌کنیم، اندوهگین می‌شویم، امّا از طرف دیگر در گوشت حیوانات دیگری که با حیوانات عضو خانواده ما تفاوتی ندارند، چنگال فرو می‌کنیم و آن‌ها را می‌خوریم. در این مورد یک چیز بسیار عجیب وجود دارد، و من فکر می‌کنم اگر در این باره فکر کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که طرز فکر ما درباره حیوانات بسیار گیج‌کننده است!

■ پایان فقر جهانی با رژیم وگان

راوی: گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۰۶، و بسیاری از دانشمندان، آسیب‌های بی‌شمار رژیم گوشتی بر محیط زیست را تأیید کرده‌اند.

فرانسیون: تولید محصولات حیوانی یک فاجعه زیست محیطی است. برای تهیه یک پوند گوشت به شش یا دوازده پوند گیاه نیاز است. و آب مصرفی برای تهیه گوشت هزار برابر آب لازم برای تهیه محصولات گیاهی مثل سیب‌زمینی و گندم است. و برای تأمین یک فرد گوشتخوار که گیاه نیز مصرف می‌کند، به دو هکتار زمین نیاز است. در حالی که برای تأمین ۲۰ فرد وگان، نیم هکتار زمین لازم است. پس مقدار زمین لازم برای تهیه مواد خوراکی مورد نیاز یک فرد گوشتخوار، ۸۰ برابر وگان‌ها ست. ما تنها در آمریکا هر روزه مقدار زیادی حبوبات، گندم و لوبیای سویا صرف تغذیه حیوانات می‌کنیم، درحالی که با این مقدار می‌توانیم به هر انسان روی زمین روزانه دو قطعه نان بدهیم.

■ آن‌ها که می‌گویند: من به حیوانات اهمیت نمی‌دهم!

راوی: در برنامه امروز «دنیای حیوانات؛ همزیستان ما» پروفسور فرانسیون، برای ما توضیح می‌دهند که چرا مصرف گوشت علاوه بر اینکه راجع به وضعیت حیوانات است، دلیل اصلی گرمایش جهانی و مشکلات سلامتی برای انسان‌ها نیز می‌باشد.

فرانسیون: اخیراً اداره خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد گزارشی را منتشر کرد که در آن بیان می‌داشت صنعت دامداری اگر بیشتر از مصرف سوخت‌های فسیلی در گرمایش جهانی مؤثر نباشد، حداقل به همان اندازه بر آن تأثیر دارد. در این باره بیندیشید. ما داریم زیستگاه‌ها، جنگل‌های استوایی و مناطق پر درخت را نابود می‌کنیم، و همچنان به افزایش چراگاه برای دام‌ها ادامه می‌دهیم، برای گاو، خوک، مرغ و گوسفندهای بیشتر، تا آن‌ها در این زمین‌ها به چرا بپردازند، تا گوشت بیشتری داشته باشیم، تا بتونیم از عهده تقاضای رو به افزایش گوشت برآییم. این مسئله جدی است و پیامدهای جدی نیز به دنبال دارد، و این نه تنها شامل حیواناتی که با رفتاری به مثابه شکنجه با آنها رفتار می‌کنیم، بلکه شامل صدماتی به سلامت ما و محیط زیست نیز می‌شود.

من همیشه اینها را به مردم می‌گویم و گاهی آنها می‌گویند: «من به حیوانات اهمیتی نمی‌دهم». و من می‌گویم: «آیا به انسان اهمیت می‌دهید؟» آن‌ها پاسخ می‌دهند: «البته که به انسان اهمیت می‌دهیم». بعد من می‌گویم: «اگر به انسان اهمیت می‌دهید، در این باره فکر کنید که رژیم ما باعث می‌شود بخش عمده‌ای از جمعیت جهان از گرسنگی بمیرند. در این راستا چه اقدامی انجام داده‌اید؟ اگر شما به انسان‌ها اهمیت می‌دهید راجع به آشوب کمبود غذا که اینک در جهان برپاست نیز بیندیشید!» و این مربوط به گذشته نیست هم‌اکنون در حال وقوع است.

راوی: پروفسور فرانسیون بر این باورند که آگاهی کلید تغییر است.

■ اگر کشتارگاه‌ها دیوارهای شیشه‌ای داشتند، همهٔ مردم دنیا وگان می‌شدند!

فرانسیون: واقعیت این است که بسیاری از ما نمی‌دانیم غذای ما از کجا می‌آید. مثلاً پاریس را در نظر بگیرید. بسیاری از مردمی که در اینجا زندگی می‌کنند، بیشتر عمر خود در این مکان هستند و هرگز کشتارگاهی نمی‌بینند. و کشتارگاه‌ها در خارج از شهر هستند، و آن‌ها همچون موزه‌ها نیستند که از مردم برای دیدن از آن‌ها استقبال نمایند؛ و روز به روز نیز بیشتر درمورد افرادی با دوربین و دیگر تجهیزات عکس و فیلمبرداری نگران می‌شوند. امّا به نظر من اگر مردم طریقه پرورش حیوانات را از روزی که به دنیا می‌آیند تا زمانی که به قتل می‌رسند، ببینند، متوجه می‌شوند که چقدر وحشتناک است.

ما باید درک کنیم که خشونت خشونت می‌آورد. هرگز خشونت راه‌حل مسئله‌ای نبوده است. و هرگز مؤثر نیست و فقط باعث ایجاد مشکلات بیشتر می‌شود. و در این خصوص من واقعاً مشکلات حیوانات را از این امر جدا نمی‌بینم. من فکر می‌کنم که خشونت به روشی از زندگی تبدیل شده است که همه آن را پذیرفته‌ایم. به نظر من برای ما بسیار بسیار مهم است که بگوییم: «نه. بیش از این در این مورد بی‌تفاوت نیستیم. بیش از این طاقت نمی‌آوریم. از دولت می‌خواهیم که پول مالیات ما را در کمک به مستمندان، در ایجاد خدمات درمانی برای افراد و برای انسان‌هایی با محدودیت‌های مختلف به کار گیرد. من با استفاده از مالیاتم برای اهدافی در راستای رفاه اجتماعی مشکلی ندارم.» من فکر می‌کنم ما باید بر این امر متمرکز شویم که صلح مهم است، و عدم‌خشونت یک قانون خوشبینانه غیر عملی نیست؛ و بسیار کاربردی است.

■ صلح جهانی از بشقاب غذا آغاز می‌شود

فرانسیون: برای من، وگان (گیاهخوار مطلق) بودن و طرفداری‌ام از لغو همه بهره‌کشی‌های حیوانات واقعاً قسمتی از نپذیرفتن خشونت است. برای من، قانون عدم خشونت، صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوم، شروع می‌شود. چه چیزی در دهانم بگذارم؟ آیا تکه‌ای گوشت بیکن بخورم که منشاء آن خوک‌های بیچاره است که شکنجه دیده‌اند، و زندگی‌شان از آنها گرفته شده؟ آنهایی که در شرایط وحشتناکی پرورش یافته‌اند، و آنهایی که همه این غلاتی که انسان‌ها باید از آن تغذیه شوند خورده‌اند. چطور می‌توانم تکه‌ای از گوشت بیکن بخورم که موجب مسدود شدن عروق من می‌شود و ضمناً موجب حمله قلبی من می‌شود؟ آیا این چیزیست که باید بخورم؟ یا باید غلات بخورم، یا باید میوه‌جات، یا سبزیجات، یا خشکبار و آجیل بخورم، که می‌توانم مقدار کمتری از آن را بخورم، و آن موجب رنج یا مرگ موجود دیگر نمی‌شود.

آنطوری که نظرم است، جنبش لغو استثمار و تعهد به وگانیسم به عنوان قسمتی از جنبش کلی در برابر خشونت است و اساساً به عنوان قسمتی از جنبش صلح می‌باشد. و فکر می‌کنم این بسیار بسیار مهم است که دفع خشونت، از شما، از فرد شروع شود. این یک موضوع فرضی نیست؛ این چیزی نیست که شما بگویید، «اوه، فکر می‌کنم ایده خوبی است.» از بُعد معنوی؛ این چیزی است که برای شما اهمیت دارد. و روشی که شما این پیام را شخصی می‌کنید که آن تعهد به عدم خشونت است، شما این کار را با غذایی که در دهان خود می‌گذارید و چیزی که می‌پوشید و موادی که استفاده می‌کنید و چیزی که مصرف می‌کنید، انجام می‌دهید.

■ آیا یک فرد تفاوت چندانی ایجاد می‌کند؟

راوی: اگر افراد بیشتر و بیشتری با وگان‌شدن، یعنی رژیمی بدون محصولات حیوانی، عدم خشونت را در زندگی‌شان پیاده کنند، رنج بی‌شمار حیوانات بی‌دفاع متوقف خواهد شد. منابع طبیعی غلات که بطور مداوم برای پرورش دام به مصرف می‌رسد به رفع گرسنگی جهانی کمک خواهد کرد. وگانیسم و عدم خشونت حقیقتاً پاسخی برای بسیاری از نگرانی‌های موجود در جهان ما هستند.

فرانسیون: اگر تعداد بیشتری از ما، و باز بیشتر و بیشتر بگویند: «ما خشونت نمی‌خواهیم. ما آن را در زندگی خودمان نمی‌خواهیم، ما نمی‌خواهیم دولت‌هایمان از آن حمایت کنند، و ما از آن حمایت نمی‌کنیم.» ما نیازمند یک جنبش سیاسی هستیم، جنبشی که با استثمار ضعیفان و محرومان مبارزه کند و چیزی که زندگی و معنای واقعی به مفهوم عدالت می‌بخشد که همه می‌گوییم، به آن معتقدیم. و از یک جهت، واقعاً عمل‌کردن به گفته‌هایمان است. و با جدی‌بودن در تعهدات‌مان به این عقاید. ولی این تعهدات از ما به عنوان یک فرد، آغاز می‌گردد. آن چیزی که شما توان انجام آن را دارید، می‌توانید همین الآن و امروز انجام دهید. شما مجبور نیستید تا هفته آینده منتظر شوید، مجبور نیستید آن را در قسمتی از یک مبارزه تبلیغاتی داشته باشید. شما همین الآن، امروز، می‌توانید تصمیم بگیرید که با وگان‌شدن از خشونت رهایی یابید. و فکر می‌کنم که این اولین کار مهمی است که مردم باید به عهده بگیرند.

■ حالا وقتش است تا در این باره کاری انجام دهم!

راوی: حالا گفتگویمان با پروفسور فرانسیون در زمینه موضوع عدم استفاده از محصولات حیوانی برای نجات سیاره‌مان، را ادامه می‌دهیم. او از این صحبت می‌کند که چطور وگان‌شدن نه تنها به استثمار حیوانات پایان خواهد داد بلکه به صلح جهانی کمک خواهد کرد.

فرانسیون: من واقعاً نمی‌توانم به این موضوع، موضوع استثمار حیوانات فکر کنم، بدون اینکه استثمار زنان، استثمار مردم رنگین‌پوست، استثمار کودکان و استثمار افراد معلول بخاطرم نیاید؛ همه این کارهایی که ما انجام می‌دهیم، کاملا با ایده عدل و انصافی که اغلب ما به آن ادعا می‌کنیم و صادقانه ادعا می‌کنیم آن را جدی می‌گیریم، ناسازگار است. خب حالا وقتش است تا در این باره کاری انجام دهیم. و ما می‌تونیم آن را انجام دهیم! نکته این است. ما می‌توانیم. اگر که به آن متعهد باشیم، ما می‌توانیم آن را انجام دهیم و به آن سختی هم نیست.

مردم همیشه از من سؤال می‌کنند: «وگان‌شدن سخت نیست؟» من به مدت بیست و شش سال وگان بوده‌ام و ابداً سخت نیست. اصول رژیم وگان، میوه‌جات، سبزیجات، خشکبار و غلات است که شما می‌توانید در همه جای این سیاره بگیرید. در جاهایی مانند «فرانسه» و در جاهایی مانند «پاریس»، شما در واقع می‌توانید مقدار زیادی غذای آماده بخرید. من سری به فروشگاه‌های غذای سالم شما زده‌ام. آن‌ها قطعاً گزینه‌های فوق‌العاده زیادی از غذاهای آماده دارند اگر شما مایل به خریدن آنها باشید. اگر به دنبال غذاهای طبیعی و کامل باشید، همه نیازهای شما میوه‌جات، سبزیجات، خشکبار و غلات هستند. با کمی «توفو» یا سویا شما می‌توانید غذاهای معجزه‌آسا و فوق‌العاده خوشمزه‌ای درست کنید. غذاهایی که برای شما خوب است، و برای خانواده شما خوب است، و برای بدن شما خوب است، و برای کره زمین خوب است، و مهمترین آن، برای حیوانات خوب است. افراد زیادی که به جنبش دفاع از حیوانات آمده‌اند به طور فزاینده‌ای می‌بینند که روش‌های «رفاهی»، این ایده که، «خُب، استفاده از آنان صحیح است، امّا بیایید با آنان بهتر رفتار کنیم.» دیگر مؤثر نیستند. ما باید از آن گونه روش‌ها دور شویم و فقط برای مردم توضیح دهیم، «وگانیسم ساده است. انجام آن برای شما بسیار بسیار ساده است. طعم خوبی دارد. برای حیوانات خوب است. برای سلامتی شما خوب است. برای سیاره زمین خوب است.»

■ پیام آخر: وگان شوید. وگان بمانید.

راوی: برای قدردانی از فعالیت‌های ترویج‌دهنده صلح، عدم خشونت و عدم استفاده از محصولات حیوانی، به پروفسور «فرانسیون»، پرفروشترین کتاب استاد اعظم چینگ های «پرندگان در زندگی من» اهداء شد.

فرانسیون: خیلی، خیلی متشکرم. خیلی متشکرم. فکر می‌کنم این نظر را من هم دارم که بسیاری از حیوانات یا شاید اکثر حیوانات، بدبختانه، ویژگی‌های شریف بیشتری نسبت به بسیاری از اعضای گونه ما دارند و اینکه آنها بیشتر روشن‌ضمیر شده‌اند. و اگر یک پیام نهایی وجود داشته باشد که من بتوانم به بینندگان بدهم خواهم گفت: «وگان شوید. وگان بمانید. بسیار راحت است. و برای حیوانات خیلی بهتر است؛ انجام این کار برای حیوانات عادلانه است. و برای سلامتی شما خوب است. و برای محیط زیست خوب است. فقط درباره این فکر کنید که دفعه بعد وقتی شما سر میزی نشسته‌اید، و سگ خود یا گربه خود یا همدم نا انسان دیگری که با خودتان دارید کنار شماست، به این فکر کنید که شما می‌خواهید چنگال‌تان را در یک تکه گوشت فرو کنید. درباره این موضوع فکر کنید و اینکه چقدر این عجیب هست… و این کار را نکنید!»

دانلود ویدئو (۶۷ مگابایت)

۹۳/۱۱/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
شبح‌روشنفکر

روشنفکری عالمی دارد...

لحظه‌نگار
خیلی کوتاه
نظرگاه
Bates Motel

«روانی» هیچکاک (۱۹۶۰) فیلمی بود که به‌شدت در فرهنگ عامهٔ آمریکایی نفوذ کرد. در ۵۰ سالی که از ساخت‌ش می‌گذره، هم فیلم درادامه‌اش ساختن، و هم فیلم تحت‌تأثیرش ساختن... بنابراین وقتی سریال «مُتلِ بِیتْز» (۲۰۱۳) رو گذاشتم ببینم، انتظارام کاملاً پایین بود... امّا چیزی که باهاش مواجه شدم شوکه‌ام کرد. هیچ‌کس نمی‌تونه با هیچکاک رقابت کنه، ولی تو این دوره‌زمونه بتونی یک همچین سریال خوش‌فرم و خوش‌قصه‌ای بسازی، اونم با اقتباس از «استاد»... و بتونی مخاطب امروزی رو با «تعلیق» آشنا نگه داری، خیلی حرفه...

بازی ورا فارمیگا در نقش «نورما» فوق‌العاده است؛ فردی هایمور (همون پسرکوچولویی که تو «چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی» باهاش آشنا شدیم و الآن برای خودش جوونی شده...) هم انتخاب خوبی‌یه برای «نورمن»، هم بازیش خوبه... شخصیت‌های فرعی مثل «دیلن» و «اما» هم خیلی خوب درمیان و در طول تمام فصل‌ها، در کنار ۲ شخصیت اصلی جلو میان و شخصیت‌پردازی می‌شن... و بازی‌هاشون هم خوبه.

امّا سؤالی که برای خیلی‌ها ممکنه پیش بیاد اینه که این سریال چقدر به رمان یا فیلم «سایکو» نزدیکه؟ آیا باید انتظار یک اقتباس موبه‌مو از فیلم هیچکاک رو داشته باشیم یا نه؟ جواب اینه که، این سریال ۵ فصل داره. هر فصل‌اش از ۱۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای تشکیل شده. ۴ فصل اول که هیچی؛ تازه در فصل ۵مش کمی تنه به وقایع «روانی» هیچکاک زده می‌شه؛ فقط «تنه»، و خوشبختانه توی دام بازسازی موبه‌موی اثر هیچکاک نمیفته (برخلاف گاس ون سنت که این اشتباه رو مرتکب شد...)

اتفاق و این تغییراتی که در فصل ۵ میفته، تفاوت شخصیت «ماریون» سریال با فیلم هیچکاک، و شباهت‌های بعضی نماها در عین تفاوت‌های اساسی‌یی که دارن... همه و همه می‌تونست در «اجرا» یک فاجعهٔ به‌تمام‌معنا ازآب‌دربیاد... ولی اتفاق جالب اینه که تمام این شباهت‌ها و تفاوت‌ها اصلاً در اجرا بد درنیومدن... و جالب اینجاست که سریال، به شخصیت‌هایی که خودش ساخته بیشتر پای‌بنده، تا شخصیت‌هایی که ممکنه مخاطبا با «روانی» یک تصور دیگری ازشون داشته بوده باشن... چون ۴ فصل با این شخصیت‌های خاص ما جلو اومدیم... مادر اینجا خیلی با مادر «روانی» فرق داره... نورمن فرق اساسی داره (از سن‌اش بگیرید تا کل وجوه شخصیتی‌اش)... و قصه در اواخر دههٔ ۵۰ اتفاق نمیفته، بلکه مالِ امروزه... پس همهٔ اینا، اگر نمی‌انجامید به تغییرات اساسی نسبت به «سایکو» جای تعجب داشت...

ولی یک چیز دیگه هم جای تعجب می‌داشت؛ شاید بیشتر جای اعتراض. چه‌چیزی؟ اگر تمام این تغییرات، در بافت این روایت امروزی از دنیای «نورمن» و مادرش، چفت نمی‌شد... و به‌نظر رابطهٔ نورمن با مادرش لوس و غیرقابل‌باور می‌رسید... ولی این اتفاق نمیفته... و فیلمنامه و بازی‌ها و فرم تصویری کار همه و همه موفق می‌شن ما رو با این ماجرا همراه کنن و حس‌های ما رو به‌درستی به جنب و جوش دربیارن... این دستآورد بزرگی‌یه...

...
درهٔ من چه سرسبز بود!
جان فورد

یک فیلم بهشتی. جهان فیلم انگار درست در نقطهٔ وسط اسطوره و واقعیت قرار گرفته. آدم‌های فیلم رو که می‌بینیم، در سادگی ولزی‌شون، خداخدا می‌کنیم اگه مردیم تو یه همچین بهشتی سردربیاریم. مادر؛ پدر؛ پسرا؛ دختر؛ کشیش؛ اون دو تا مربی بوکس؛ کارگرا؛ همه و همه. همه‌شون از پس شدیداً خاص و منحصربه‌فردبودن‌شون تبدیل می‌شن به اسطوره. بخصوص مادر و پدر فیلم فوق‌العاده‌ان. حتی عروس خانواده هم خوبه. همه‌چی اندازه. همهٔ کارکترا به‌جا و خوب‌پرداخت‌شده. واقعاً یک شاهکار تمام‌عیاره این فیلم. و عجب عقاید درست‌حسابی و مدرنی درمورد خدا و دین در فیلم موجوده. و عجب در عین احترام به سنت، سمت‌وسوش به جلورفتن‌ـه. و عجب پدر و مادر مسئله‌حل‌کن و کارراه‌اندازی... با همهٔ شوخی‌ها و سربه‌سرگذاشتناشون... این یعنی شخصیت‌پردازی؛ این یعنی آدم‌درست‌کردن تو مدیوم سینما که واقعا نظیرشو شاید فقط تو فیلمای دیگهٔ خود فورد بشه پیدا کرد.

...