
کتابخانهٔ شما
خلاصهای از فصل دهم کتاب «هنر کتابخواندن»
لزوم کتابداشتن
کتابخانه نباید، بهطوریکه امروز هست، از تزئینات استثنائی خانهها باشد. گوشهٔ اتاقی را بهخوبی میتوان بدینکار اختصاص داد. لازم نیست صدها کتاب در آن جمع کنیم؛ امّا هیچ دوستی باوفاتر از کتاب نیست. اگر بگویم که خودداری از مصاحبت با چند کتاب برگزیده بدان ماند که از دستیافتن به بزرگترین گنجینههای روی زمین سر باز زنیم، بههیچوجه چیزی بهخطا نگفتهام.
معهذا حتی در میان مردمی که اهل کتاباند، کمتر کسی میتوان یافت که دقایقی از اوقات خویش را صرف مطالعه در چگونگی چیدن کتاب و تزئین کتابخانهٔ خود بکند.
انتخاب کتاب
برای ایجاد یک کتابخانهٔ خوب، ارادهای قوی و کمی ازخودگذشتگی لازمست. بهعقیدهٔ من یک کتابخانهٔ خوب باید هم جنبهٔ عام داشته باشد و هم جنبهٔ خاص.
ابتدا از خود بپرسیم که خصوصیات فکری ما و طبع کنجکاو و حساس ما طالب چیست. شعر؟ روانشناسی؟ حکمت؟ هنر؟
معهذا اگر کار خود را به یک رشته از دانستنیها محدود کنیم، بدان ماند که بر دیدگان خود چشمبند زنیم و حتی در زمینهای که مطلوب ماست، خود را از استفاده از عوامل مفید محروم کنیم.
پییروینی چنین میگوید: «مرد صاحب کمال، معلومات وسیع و عمیقی دارد. راست است که در هیچچیز تخصص ندارد، امّا روشنفکری او همهچیز را فرا گرفته است...
این میل در دوران ما قوی و زنده است؛ امّا وصول به آن کار آسانی نیست، چه معلومات و دانش، وسعت و تنوع زیادی پیدا کرده است. نتیجه این شده که هر کس در رشتهٔ تخصصی خود غرق میشود و مجال پرداختن به چیزهای دیگر نمییابد. این خاصیت حتی در گفتگوهای عادی مردم نموددار است.»
بهجاست که کتابخانهٔ ما ساختهٔ دست و معرف احساس و ذوق خود ما باشد. بهعلاوه نباید از تمایل خویش در کسب لذت اکتشاف چشم بپوشیم.
لذا کتابخانهٔ ما باید هم جامع و هم مانع باشد. به موضوعاتی که بیشتر موافق طبع ماست و کار روحانی ما را که به آن دلبستگی یافتهایم، از راه ممارست و مطالعه بارورتر میکند، جای رفیعتری بدهیم و آنها را پیوسته کاملتر کنیم.
معهذا مجموعههای پراکنده و کوچک دیگری که ما را از عالم روحانی خاص خودمان خارج میکند، یا لااقل این فایده را دارد که رابطهای بین فعالیت اصلی ما و کنجکاویهای دیگر ما بهوجود میآورد، پیرامون این هستهٔ مهم گرد آوریم. چه اگر غیر از این کنیم، رشتهٔ ارتباط خویش را با دنیای خارج قطع میکنیم و فعالیتهای فکری ما در نتیجهٔ آن، قدرت مواجهه با مسائل و معلومات فکری دیگر را از دست میدهد و از نیروی گسترش و استحکام خود میکاهد.
کتابخانهٔ ما و دوستان ما
کتابخانهٔ ما نباید بهصورت برجی از عاج درآید!
درهای آن را بگشاییم و بگذاریم دوستداران آن به آن نزدیک شوند. وقتی ما این درها را میبندیم تا حدی در گناه انتشار کتب نامناسب مسئولیم.
البته باید این کتب را در اختیار اهل کتاب قرار داد. اگر در امانت کسی شک داریم به او اجازه دهیم در خانهٔ ما از کتاب استفاده کند.
این نکته را نیز بدبختانه باید اعتراف کرد که سهلانگاری در کار حفظ کتاب یک رسم کلی و عمومیست. چهکسی میتواند ادعا کند که کتابی را که بهعاریت گرفته، بیش از مهلت موعود پیش خود نگاه نداشته است؟
باید یاد بگیریم که چگونه حرمت کتاب را نگاه داریم؛ قدر آن را بشناسیم؛ بدانیم که کتاب فکری را بیان میکند و احساسی را مجسم میسازد؛ دریابیم که ارزش انسانی آن چیست و اهمیتی که صاحب آن بدان میدهد تا چه حد است.
کتاب امانتی را چگونه نگهداری کنیم؟
آیا باید بعضی قواعد ساده را در این باب بیان کنیم؟
شاید بیفایده نباشد:
۱ـ از کار تنبلهایی که جلد کتاب یا خود آن را خرد و خمیر می سازند، پیروی نکنیم.
۲ـ اگر کتابی به امانت میگیریم، با پوششی کاغذی جلد آن را بپوشانیم.
۳ـ هیچگاه حاشیه و تعلیقی، حتی با مداد، بر مطالب آن نیفزاییم.
۴ـ گوشهٔ اوراق کتاب را تا نکنیم و نشکنیم.
۵ـ کتابی را که به امانت گرفتهایم، هیچگاه به امانت ندهیم.
۶ـ انگشت را برای برگرداندن اوراق کتاب به آب دهان نیالاییم.
۷ـ گاهی نیز از راه حقشناسی به فکر کسانی باشیم که برای بهوجودآوردن کتاب فکر کردهاند؛ آنگاه فکر خود را بهقلم آوردهاند و بالاخره آن را چاپ کردهاند و به دست شما دادهاند.
کتاب خریداریشده را چگونه باید حفظ کرد؟
در اینجا نیز رعایت بعضی قواعد عملی لازم است.
۱ـ کتابی که جلد شده باشد بهتر از کتب بیجلد محفوظ میماند. اگر توانایی تحمل خرج آن را ندارید، آن را با کاغذی شفاف بپوشانید. این احتیاط را فوری و بهمحض خرید کتاب بهعمل آورید.
۲ـ یک قفسهٔ شیشهدار را به کتابخانهای مکشوف ترجیح بدهید.
۳ـ اگر چارهای جز انتخاب یک کتابخانهٔ روباز ندارید، لااقل هرچندگاه یکبار در تمیزکردن آن همت بگمارید.
۴ـ بهترین طریقهٔ حفظ کتاب این است که آن را به صورت یک کار روزانه درآورید.
هر روز قسمتی از کتب را از کتابخانه خارج کنید. آنها را گردگیری کنید. روز بعد به قسمتی دیگر بپردازید و این کار را تا خاتمهٔ عمل ادامه دهید.
۵ـ جلد کتاب را پس از مدتی عوض کنید؛ گرد و خاک در همهجا نفوذ میکند.
کتب را چگونه باید طبقهبندی کرد؟
این کار دقیق و پیچیده است. کمتر کسی با یک روش مناسب این کار را انجام میدهد. اگر بتوان قواعد منظمی در نگاهداری کتاب در کتابخانههای عمومی وضع کرد و بهکار بست، این کار در کتابخانههای خصوصی عملی نیست. برای کتابخانههای خصوصی ردیفهای مناسبتری باید درنظر گرفت که با خصوصیات آنها سازگارتر باشد. این کار تا حدی به کیفیت کتابخانه و شخصیت مالک آن وابسته است.
هنگامیکه به کتابخانهام نگاه میکنم، چنین بهنظر میرسد که یکدیگر را میشناسیم. یک دورهٔ زندگی طولانی، پر از حوادث مشترک، زبانی خاص بین ما بهوجود آورده است. کتابخانهام مرا میشناسد، همانطور که من او را میشناسم.
برای تکمیل نظمی که به کتابخانهٔ خود دادهاید، بهخصوص اگر سروکارداشتن با کتاب از لوازم کار و حرفهٔ شما باشد، فهرستی کارتی ترتیب دهید.
کتابخانهای که خوب نگاهداری شود و بهترین خدمت را در کمترین مدت انجام دهد، نمایندهٔ چنان پشتکار مداومی از طرف دوستدار کتاب است که هر چه در وصف آن گفته شود کم است. معهذا باید گفت که کمتر کتابخانهای از نعمت چنین مراقبتی برخوردار است. رسم کلی برگذاری کار به مسامحه است؛ حتی در میان دارندگان کتابهایی که علاقهٔ وافر به کتابخانهٔ خود دارند.
بخوانیم امّا خودمان را ازیاد نبریم
ذوق کتابخواندن میتواند خیال ما را از خودمان فارغ کند.
آیا لزومی دارد از بیچارگانی که مسحور کتابخانهٔ خویشاند سخن بهمیان آوریم؟ اینان با پنجرههای بستهٔ کتابخانهٔ خود به مردمی میمانند که در غربت و تنهایی زندگی میکنند، به روی کتابهای خود خم میشوند و یا بهتر بگوییم در آنها فروو میروند؛ رنگ آنان پریده است و در جوانی پیر شدهاند؛ و سخنان آنان که بهنظرشان پرمعنیست، سرد و سیاه است؛ سالبهسال، جمعتر و کوچکتر میشوند و پیوسته رو به نیستی میروند؛ از اجتماع و دنیای انسانها دوری میگزینند و پشت سنگر کاغذها مخفی شده و بدینترتیب از حقیقت انسانیت فاصله میگیرند.
پس باید کتابخواندن در شرایط بسیار مناسب و طبیعی صورت بگیرد. کاری کنیم که قرائت، زینت بهجا و مناسبی برای برخوردها و گفتگوهای ما باشد و اگر پیش آید بر طبع لطیف چیزهایی که خواندهایم، پرتو افکند.
از مطالعه در تاریکی بپرهیزیم؛ چشمان ما خیلی زود از این کار خسته میشوند. در موقع خواندن در وضعی قرار بگیریم که اعضای ما را خرد نکند. خوب و بهطور طبیعی عمل تنفس را انجام دهیم. بالاخره آنکه بیش از طاقت جسمانی خود به خواندن نپردازیم. و از خواندن کاری جبری نسازیم. در احوال و در هوایی کتاب بخوانیم که تمرکز فکر احتیاج به کوشش زیاد نداشته باشد.
دانشمندی در این خصوص دستورهایی میدهد:
۱ـ روشنایی ــ نور ملایمی از پشتسر بتابد.
۲ـ وضعی که باید به خود گرفت ــ فاصلهٔ عادی بین صفحهٔ کتاب و چشم باید سی سانتیمتر باشد. اگر نشستهایم، پشت ما نباید خم بشود.
۳ـ کاغذ و چاپ آن ــ کاغذ سفید و برقی چشم را خیلی زودتر از کاغذ مات خسته میکند.
۴ـ مناسبترین حروف برای مطالعه سه میلیمتر ارتفاع دارد، درشتی آنها ۲۵ صدم و حداقل عرض آنها یک میلیمتر و نیم است.
متأسفانه کمتر کتابی صاحب این خاصیت است و اغلب در این صفت با موضوعی که در کتاب از آن بحث شده، یک نوع اشتراک معنوی دارد.